معنی شهرکى در جنوب غربی تهران
حل جدول
فرهنگ فارسی هوشیار
باد فرودین
فارسی به آلمانی
Südwest, Südwesten (m), Südwestlich
واژه پیشنهادی
اسلام شهر
روستایی در جنوب غربی شهر همدان
روستایی در جنوب غربی شهر همدان
فارسی به عربی
باتجاه الغرب، غربی
لغت نامه دهخدا
غربی. [غ َ] (اِخ) (الوادی الَ...) ناحیه ای است در حاکم نشین فزان در طرابلس غرب. این وادی از 104کیلومتری شمال غربی ناحیه ٔ مزروق به جنوب غربی امتداد یافته است و در قسمت فوقانی 11 قریه دارد که هرکدام از آنها با نخلستانها محاط شده و مرکز آن تکریت است. قریه ٔ جرمه زمانی مرکز فزان بوده و در نزد رومیها به گارامه شهرت داشته است در اطراف آن ویرانه ها و همچنین مجسمه باقی است. گمان میرود این ناحیه جنوبی ترین نقطه ای بوده است که رومیها بدان رسیده اند. در آن زمان ناحیه ٔ مذکور مانند غات و غدامس مرکز تجارتی مهم بود و اهالی وادی غربی از قوم توارق و غرب وسودانیان تشکیل یافته اند. (از قاموس الاعلام ترکی).
غربی. [غ َ] (اِخ) (عمار الَ...) عمار راشدی، متوفی به سال 1251 م. معروف: غربی شاعر و ادیب بود. رجوع به عمار شود. (از اعلام زرکلی چ 1).
غربی. [غ َ رَبی ی] (ص نسبی) منسوب است به باب الغربیه که محله ای است به بغداد و در آنسوی شط قرار دارد. (از انساب سمعانی). در معجم البلدان غَرَبه به یکی از دروازه های بزرگ دارالخلافه ٔ بغداد اطلاق شده است و منسوب آن مطابق قاعده ٔ نسبت غَرَبی می شود. و نصربن احمد غربی بدین ناحیه منسوب است. رجوع به غربه و غربی (اِخ) شود.
غربی. [غ َ] (اِخ) دهی است از دهستان از بخش خفر شهرستان جهرم. در 3هزارگزی جنوب باب انار و در 1500گزی جنوب شوسه ٔ شیراز به جهرم قرار دارد.جلگه ای و گرمسیر مالاریائی است. سکنه ٔ آن 361 تن و مذهب آنان تشیع است و به زبان فارسی سخن می گویند، آب آن از رودخانه ٔ قره آغاج تأمین می شود. محصول آنجا غلات، برنج، چغندر، بادام، مرکبات و شغل اهالی زراعت و باغداری است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7). قریه ای است در یک فرسنگی میانه ٔ جنوب و مشرق بلوک خفر. (از فارسنامه ٔ ناصری گفتار دوم ص 197).
معادل ابجد
2658